سال اول دبیرستان رو تازه تموم کرده بودم. میخواستم برم هنرستان و معماری بخونم. رفتم پیش کسی که خیلی قبولش داشتم و یه جورایی اون روزا الگوم بود. گفتم: می خوام برم فنی حرفه ای و معماری بخونم. هرگز نگاه خشمگینش و اون جمله ای که بهم گفت رو فراموش نمیکنم. معلمم بود. من همیشه از نظر معلم هام باهوش بودم و اونا انتظار یه رتبه ی خیلی خوب ازم داشتن. بهم گفت: مگه همیشه سریع ترین راه بهترین راهه؟ تو چشمای عصبانیش نگاه کردم و گفتم نه. گفت: "پس میری ریاضی می خونی." و بعدش هم کلی در مورد کنکور کاردانی به کارشناسی و خیلی چیزای دیگه باهام حرف زد.
ریاضی خوندم. کنکور دادم. رتبه ی خوبی نیاوردم. بازم رفتم پیشش. گفت: حالا هنوز جوابای آزاد نیومده. انتخاب رشته ات رو بکن تا جوابای آزاد بیاد هر چرند که بعدا مشخص شد جوابای آزاد هم چنگی به دل نمیزد. مدیریت قبول شدم. قرار شد همزمان با دانشگاه بخونم برای سال بعد اما نخوندم.کارشناسی رو تموم کردم. رفتم سرکار. بعد ارشد و.

خلاصه این که سریع ترین راه بهترین راه نبود اما راه سخت تر مسیر زندگی من رو به کلی تغییر داد. به هیچ وجه پشیمون نیستم. هم دوره های من خیلی هاشون معماری خوندن و می بینم که امروز بی کارن یا اگر هم سر کار هستن کار مرتبط با رشته ی خودشون ندارن. من مدیریت خوندم و حسابدار شدم. درسته که کارم رو دوست ندارم اما حداقل می دونم که یه حسابدار همیشه آخرین نفریه که پاش رو از یه شرکت کوفتی بیرون می ذاره و همیشه برای یه حسابدار کار پیدا میشه.
اون جمله. به معنای واقعی کلمه زندگی من رو برای همیشه تغییر داد.!

راه رفتن روی ابر کار ما نبود...

سریع ترین راه... بهترین راهه؟

مستقل بودن یا نبودن... مساله این است!

رو ,راه ,یه ,خیلی ,هم ,اون ,جوابای آزاد ,سریع ترین ,راه بهترین ,ترین راه ,معماری بخونم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

افراگرافیگ خرید و فروش ضایعات کارتن و کاغذ و ... گروه نوجوانان حامیان ولایت مغناطیس تدریس خصوصی مدیریت | آموزش دروس مدیریت همکلاسی های مدرسه 13 آبان یک فنجان خاطره رهبران مدیریت - آموزشهای آنلاین کسب و کار،مدیریت و موفقیت ENG POOL GROUP اجاره خانه در ترکیه